دوقطبیسازی موهوم!
تاریخ انتشار: ۶ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۲۰۱۷۹۳
خاتمی و اصلاحطلبان باید بدانند با پاک کردن حافظه تاریخی ملت نمیشود با «دوقطبیسازی موهوم» مسیر تاریخ انقلاب اسلامی را به ستم و استبداد گذشته منحرف کرد.
به گزارش مشرق، محمدکاظم انبارلویی در یادداشتی تحت عنوان «دوقطبیسازی موهوم!» در روزنامه رسالت نوشت: محمد خاتمی، رئیسجمهور پیشین کشورمان طی بیانیه در کنگره حزب مردمسالاری از یک دوقطبی موهوم پردهبرداری کرده و بدون اینکه بگوید قطب سوم چه راهحلی برای مشکلات کشور دارد پیام را رها کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او میگوید:« یک قطب آنچه هست و جاری است خوب و دلخواه و حتی مقدس می نماید و قطب دیگر راهی جز براندازی نمیبیند.و ایستادن در قطب راه خردورزی و دوراندیشی را بستهاند . آنچه هست جمهوری اسلامی است. منتها یکی میگوید ؛ باید آن را به هر قیمتی نگاه داشت ، دیگری میگوید باید به هر بهایی آن را برانداخت. جمهوری اسلامی اینک در غربت و عزلت و ابهامآلود خود به سر میبرد.»
یک سیاستمدار وقتی وارد حوزه روشنگری می شود باید یا «خبر» از یک واقعیت سیاسی بدهد یا براساس عقل و منطق و دادههای خبری «تحلیل» درستی از آنچه اتفاق میافتد را ارائه بدهد. آنچه آقای خاتمی از فهم خود از اوضاع ایران و جهان بیرون از ذهن خود ارائه میدهد مبتنی بر «خیال» و «وهم» است و نشانی ازواقعیت نه در «خبر» و نه در «تحلیل» دارد.
این که او میگوید یک قطب آنچه هست و جاری است را خوب و دلخواه و حتی مقدس میداند، یک حرف نادرست و خلاف واقع است هیچ سیاستمدار و مسئولی هرگز به آن تفوه نکرده است. حتی اینکه قطب دیگر میگوید به هر بهایی باید جمهوری اسلامی را برانداخت هم واقعیت ندارد. مخالفان نظام، طاقت یک سیلی را ندارند چه رسد به اینکه برای براندازی بخواهند جان خود را فدا کنند.
پس این تصویرسازی موهوم در ذهن مبارک آقای خاتمی چه فایدهای دارد؟ او چه واقعیتی را میخواهد پنهان کند.
صورت مسئله واقعی مسائل ایران چیست که او اصرار دارد از آن فاصله بگیرد؟ صورت مسئله این است یک ملت به رهبری امام (ره) اراده کرد مستقل، آزاد و وفق احکام الهی و قرآنی زندگی کند. آمریکا و اذنابش در جهان و منطقه در برابر او ایستادند و نمیخواهند این اتفاق، شکل عملی به خود بگیرد.
ملت در پاسخ به ندای آزادیخواهی و استقلالطلبی و عزتجویی امام (ره) به میدان آمدند و بهای استقلال و آزادی را با خون فرزندان پاک و سرافراز خود دادند . انقلاب اسلامی ایران کمهزینهترین انقلاب چه به لحاظ انسانی و چه به لحاظ مادی نسبت به دیگر انقلاب های جهان بود.
اشکال فهم آقای خاتمی در تحلیل اوضاع دیروز و امروز و فردای انقلاب این است که او دوقطبی «حق و باطل» ، «توحید و شرک» ، «آزادی و اسارت» ، «استقلال و وابستگی» و «عزت و ذلت» را با حذف دشمن اصلی یعنی آمریکا نمیخواهد ببیند و انکار میکند و در پیام خود حاضر نشده است یک کلمه از مظالم آمریکا علیه ملت سخن بگوید. به جای این حقیقت و واقعیت روشن یک دوقطبی جعل میکند که در عالم واقع وجود ندارد. این تحریف واقعیت تاریخی ایران در پیام او به جایی می رسد که میگوید، «جمهوری اسلامی در غربت و عزلت و ابهامآلود خود به سر میبرد.»؟!آقای خاتمی نباید مصداق این کلام رهبری باشد که فرمود:« کسانی که شخصیتشان ویران است،شرایط را ویران می بینند.»
آمریکا و اذنابش در منطقه ۴۴ سال است علیه ملت ایران و جمهوری اسلامی توطئه میکنند و همه قدرت خود را به کار گرفته تا ایران را شکست دهد نتوانسته است این چه عزلت و غربتی است که از اتاق جنگ آمریکا و اروپا سخن از بسط و توسعه امپراطوری ایران در منطقه و جهان است و به التماس افتادهاند و دستور مذاکرات با تهران را محدود کردند، فعالیتهای هستهای ، قدرت منطقهای و قدرت نظامی قرار دادهاند.
این چه عزلت و غربتی است که مشت آهنین ایران از یمن گرفته تا لبنان ، سوریه ، عراق و افغانستان بر سینه و سر آمریکا سنگینی میکند، دشمن آن را میبیند اما آقای خاتمی آن را حاضر نیست ببیند.
حالا با این «دوبینی» و «دوقطبی سازی» آقای خاتمی چه باید کرد و چه راهحلی وجود دارد. به نظر میرسد آخرین راه حل و راه چاره را باید از یکی از اصلاحطلبان صادق شنید که هفته گذشته گفت : «اگر نخواهید به خارجی باج بدهید باید به داخلی امتیاز بدهید . یکی را انتخاب کنید نمیتوانید بگویید نه به خارجی امتیاز میدهیم و نه به داخلی»!!.
راهحل برون رفت از دوقطبی از دیدگاه اصلاحطلبان «باجدهی» به دشمن است اگر آن را هم نپذیرفتید باج را به کسی بدهید که میگوید به دشمن باید باج داد!!
کارنامه اصلاحطلبان در دولتهای گذشته همین منطق بوده است. نتیجه این باجی که در دولت هاشمی، خاتمی و روحانی به دشمن در حوزه هستهای و حوزههای دیگر داده شد چه بود؟!
آقای خاتمی و اصلاحطلبان باید به این سؤال پاسخ دهند که آیا جمهوری اسلامی را با باجدهی به دشمن میشود اداره کرد. آیا منطق امام (ره) در پدیداری انقلاب اسلامی در ایران و جهان این بود؟!
آقای خاتمی به این سؤال هم پاسخ دهد چرا در پیامهای خود هیچ تکیهای به کلام امام (ره) ندارد و از همه مهمتر کلمه ای از مظالم آمریکا در پیامهای او دیده نمی شود؟!
خاتمی و اصلاحطلبان باید بدانند با پاک کردن حافظه تاریخی ملت نمیشود با «دوقطبیسازی موهوم» مسیر تاریخ انقلاب اسلامی را به ستم و استبداد گذشته منحرف کرد.
اگر باج دادن به دشمن یک راه حل بود در سه دولت یاد شده اصلاح طلبان حتما جواب می داد.به عزم، اراده ، قدرت و صدای ملت در ۲۲ بهمن امسال احترام بگذارید.
منبع: مشرق
کلیدواژه: سفر رئیسی به چین قیمت محمدکاظم انبارلویی اصلاح طلبان خاتمی رئیس جمهور خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت جمهوری اسلامی انقلاب اسلامی اصلاح طلبان آقای خاتمی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۲۰۱۷۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پیروان امام صادق(ع) در مسیر تمدنسازی
شکلگیری تمدن اسلامی در پرتو سیره علمی و عملی اهلبیت(ع) امری قابل توجه است و در این میان امام صادق(ع) در تمدنسازی اسلامی نقش اساسی داشتهاند که لازم است مورد توجه قرار بگیرد و سالروز شهادت رئیس مذهب تشیع زمینهای شد تا موضوع نقش ایشان در تمدنسازی اسلامی را مورد بررسی قرار دهیم.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، حضرت جعفربن محمد (ع) ملقب به امام صادق (ع) ششمین امام شیعیان دوازده امامی پس از پدر بزرگوارشان امام باقر (ع) است؛ ایشان به مدت ۳۴ سال عهدهدار امام شیعیان با خلافت پنج خلیفه و آخر اموی و دو خلیفهی اول عباسی معاصر بودند؛ امام صادق (ع) نه تنها در میان شیعیان بلکه در سطح جهانی بهعنوان یک شخصیت برجسته علمی به شمار میروند تا جایی که ابوحنیفه فقیه به نام اهل سنت ایشان را عالمترین فرد در میان مسلمانان دانسته است.
امام صادق (ع) با تلاشهای علمی گسترده خویش و تربیت اصحاب و شاگردان دانشمند، نقش بسیار چشمگیری در شکلگیری تمدن اسلامی داشتند و بر این اساس وجود انبوه روایات امام صادق (ع) در منابع شیعه و اهل سنت بیانگر نقش علمی حضرت در زمان خویش است؛ از امام صادق (ع) با وجود چهار راوی و بیش از ۳۵ هزار حدیث، روایات و آموزههای بسیاری در دست است که میتوان با الهام گرفتن از زندگی پربار این امام معصوم در مسیر ساخت تمدن نوین اسلامی گام برداشت؛ در همین راستا با حجتالاسلام محسن الویری عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع) و پژوهشگر سیره اهلبیت (ع) گفتوگو کردیم:
ایمنا: یکی از مهمترین اهداف رهبران یک جامعه دینی و مذهبی، تشکیل تمدن اسلامی است؛ بر این اساس و در مقدمه توضیحی در خصوص جایگاه تمدن اسلامی در اندیشه اسلامی بفرمائید.
حجتالاسلام الویری: اگر هدف دین را تأثیر گذاری در دو عرصه مختلف فردی و اجتماعی در نظر بگیریم و بگوییم یکی از کارکردهای اصلی دین تربیت انسان و نشان دادن مسیر کمالیافتگی و فرهیختگی به اوست، در عرصه اجتماعی هم وظیفه تربیت جامعه و سوق آن به سمت کمال و فرهیختگیاست، پس دین میخواهد هم انسان و هم جامعه را به بالاترین مرتبهی امکان خود برساند، همانگونه که انسانها در مسیر کمالیافتگی حائز مراتب و درجاتی هستند که مصداق بالاترین این درجه برای یک انسان حضرات معصومیت (ع) هستند، جوامع هم از این حیث در درجات مختلفی قرار میگیرند؛ گاهی جامعهای در عرصهای پیشرفت کرده و در عرصه دیگر خیر یا در جامعهای این پیشرفت و رشدیافتگی استمرار دارد و در دیگری نه، در اینجا هم جامعهای که نمره کامل را در کمالیافتگی و فرهیختگی کسب میکند جامعه موعود مهدوی است و سایر جوامع با سلسله مراتبی در مرتبه پایینتری نسبت به آن قرار میگیرند.
منظور از تمدن در اندیشه اسلامی بالاترین و گستردهترین سطح تحقق اجتماعی اسلام است و تمدن یافتگی یکی از مهمترین اهداف اسلام است؛ بنا بر این وقتی در عرصههای مختلف جامعهی اسلامی، نه تنها در علم به تنهایی یا اخلاق به تنهایی یا به طور اخص ساخت اجتماعی شاهد پیشرفت دین محور و مستمر به مدت بیش از یک سده باشیم به این حالت میگوئیم جامعهی اسلامی، که اگر شرایط ارتقا همچنان مساعد بود جامعهی اسلامی پیدایش تمدن اسلامی را سبب میشود؛ در همین راستا جایگاه تمدن در اندیشه اسلامی رساندن جوامع به بالاترین مرتبه کمال است.
ایمنا: نقش امام صادق (ع) در این مسیر و شکوفایی تمدن اسلامی چه بوده است؟
حجتالاسلام الویری: نحوه تمدن سازی اهل بیت باهم تفاوتی ندارد و از لحاظ اصول و مبانی از یک مبنا تبعیت میکند و تنها در عرصه بروز و ظهور بسته به شرایط و اقتضائات هر زمان تفاوت میکند؛ به همین دلیل هم امام صادق (ع) انند سایر ائمه معصومین سه نقش عمده در شکوفایی تمدن اسلامی داشتند:
نقش اول ایشان کوشش برای حفظ میراث موجود بود، میراث وحیانی که همان قرآن کریم و کلام وحی بود، میراث نبوی که سیره نبی اکرم (ص) به حساب میآمد و میراث علوی که ما پیروان مکتب اهل بیت به آن قائلیم؛ میراثهای گرانبهای قرآن و سنت عترت پیامبر (ص) به منزله چراغ پر نور هدایت و راهنشان مسیر دست یافتن به جامعه مطلوب و تحقق عملی آموزههای اسلام بودند که در شرایط جامعه آن روز و حضور امویان و عباسیان در رأس امور حکومت تلاشهای بسیاری برای خاموش کردن این نور هدایت انجام میشد که از نقشهای مهم ائمه از جمله امام صادق (ع) زنده نگه داشتن این راهنشان و میراثهای گرانمایه بود و این نقش تمدنی بسیار بزرگی است؛ از این جهت که حتی اگر در آن زمان جامعه در مسیر تحقق تمدن اسلامی حرکت نمیکرد آن اهداف و آن راهنمای طی طریق زنده نگه داشته شد که تا امروز معیاری برای تشخیص راه درست از گمراهیها و ضلالتهاست.
نقش دوم امام کوشش برای زدودن کژکاریها و ناراستیهایی بود که در جامعه آن زمان وجود داشت؛ مقابله با برخی از آنها در توان امام بود و در برخی دیگر شرایط این مقابله و تغییر فراهم نبود، برای مثال اعمال تغییر در عرصه حکومت امری نبود که امام بتوانند با آن اقتضائات یا تذکر به آن دست پیدا کنند؛ اما با این وجود در زمینههایی که امکان اصلاح بود اصلاح میکردند و در سایر زمینهها در پاسخ به سوالات پیروانشان و به بهانههای مختلف روشنگری میکردند و راه درست را نشان میدادند.
سومین نقش امام صادق (ع) در شکوفایی تمدن اسلامی مسئله یاری رساندن به جامعه اسلامی بود؛ امام در عرصههایی که این امکان وجود داشت به جامعه اسلامی کمک میکردند و این هرگز به معنای تأیید حاکمیت نبود به این دلیل که تمدن مساوی با حکومت نیست، اگرچه حاکمیت یکی از ارکان مهم تمدن است اما تمدن ابعاد و جوانب گوناگونی دارد که میتوان بدون تأیید و هم راستایی با حاکمیت در شکوفایی و توسعه آنها نقش داشتند و امام بدون تأیید حکومت بنیامیه و بنیعباس در عرصههای مختلف علمی، اجتماعی و حتی سیاسی در جامعه حضور داشتند و جامعه اسلامی را یاری میکردند.
ایمنا: گامهای محقق کردن تمدن اسلامی در سیره امام صادق (ع) چیست؟
حجتالاسلام الویری: به اعتقاد ما از سیره ائمه معصومین و بهصورت مشخص امام صادق (ع) میتوان یک الگوی تمدنی همه جانبه برای حرکت امروز جامعه به سوی تمدن اسلامی برداشت کرد؛ منظور از الگوی همه جانبه الگویی است که نه تنها از لحاظ مباحث نظری و معرفتی دارای اهمیت است بلکه در بعد عملی هم امتداد آن معارف را در جامعه قابل رؤیت کرده، در همین راستا بر پایه سیره امام صادق (ع) سه گام برای الگو برداری امروز ما در مسیر تمدنی وجود دارد:
گام اول تقویت امّت گرایی است، برخی بر این عقیدهاند که تمدن نوین اسلامی منحصراً به دست ایرانیان محقق میشود و تنها ایرانیها هستند که به آن دست پیدا میکنند، حال آنکه گستره یک تمدن یک ملت و یک ملیت نیست، گستره تمدن اسلامی یک مذهب نیست، بلکه گستره تمدن اسلامی عینیت یافتن امت اسلامی در همه عرصههاست؛ یکی از بایستههای حرکت ما به سمت ساخت تمدن اسلامی همین امت گراییاست که متأسفانه بر خلاف رهبر انقلاب که این دید در رفتار و گفتار ایشان به خوبی مشهود است در برخی افراد شکل نگرفته و تنها به صورت شعاری خواستار شکلگیری تمدن نوین اسلامی هستند.
گام دوم تقویت مثبتنگری تمدنی است، به این معنا که ما پیروان امام صادق (ع) باید بکوشیم همانگونه که ایشان به کاستیهای جامعه زمان خودشان محدود نشدند و میراث بینشهای فرا زمانی و فرا ساختاری خود را برای ما به یادگار گذاشتند ما نیز در برکه مشکلات و نقصهای زمان خودمان گیر نکنیم و از جایی بالاتر به مسائل نگاه کنیم و رویارویی با این مشکلات خرد مسیر تمدن سازی دید و نگرشمان محدود نشود و آنقدر خود را به آنها مشغول نسازیم که نتوانیم تمدنساز شویم.
سومین الگوی امروز تمدن ساز در سیرهی امام صادق (ع) ضرورت امتدادیافتگی آموزههای دینی در عرصهی اجتماعیاست، ما بسیاری از آموزههای دینی را از طریق مطالعهی آیات قرآن یا احادیث و روایات معصومین علیهم السلام در مییابیم و با استناد بر آنها از قانونهای تمدنی یا اصول دینی سخن میگوئیم اما دین ما چطور میتواند امتداد اجتماعی داشته باشد؟ چطور میتواند در جامعه بروز و ظهور پیدا کند؟ چطور میتواند در رفتارهای سازمانی ما جاری شود؟ در پاسخ به این سوالات ما اغلب پاسخی نداریم و این در حالیست که امام صادق علیه السلام تمامی این معارف را در کنشهای فردی و اجتماعی خود به طور کامل اعمال میکردند و ما نیز باید با تاسی به ایشان پا را از حیطه سخن و مطالعات نظری فراتر بگذاریم تا معارف اسلامی در جامعه امتداد اجتماعی بیابند.